احکام زناشویی و ازدواج از دیدگاه آیت الله صافی گلپایگانی
تاريخ : یک شنبه 24 / 9 / 1391برچسب:, | 11:54 AM | نویسنده : امید

ازدواج و زناشويي

به واسطه عقد ازدواج، زن به مرد حلال مي‎شود و آن بردو قسم است: دائم و غيردائم. عقد دائم آن است كه مدت زناشويي در آن معين نشود و زني را كه به اين قسم عقد مي‎كنند زوجه دائمه مي‎گويند. و عقد غيردائم آن است كه مدت زناشويي در آن معين شود، مثلاً زن را به مدت يك ساعت يا يك روز يا يك ماه يا يك سال يا بيشتر عقد نمايند و زني را كه به اين قسم عقد كنند متعه و صيغه مي‎نامند.

 احكام عقد

  مسأله2372.  در زناشويي ـ چه دائم و چه غيردائم ـ بايد صيغه خوانده شود و تنها راضي‎بودن زن و مرد كافي نيست و صيغه عقد را يا خود زن و مرد مي‎خوانند، يا ديگري را وكيل مي‎كنند كه از طرف آنان بخواند.

  مسأله2373.  وكيل لازم نيست مرد باشد، زن هم مي‎تواند براي خواندن صيغه عقد از طرف ديگري وكيل شود.

  مسأله2374.  زن و مرد تا يقين نكنند كه وكيل آنان صيغه را خوانده است نمي‎توانند به يكديگر نگاه محرمانه نمايند. و گمان به اين كه وكيل صيغه را خوانده است كفايت نمي‎كند. ولي اگر وكيل بگويد صيغه را خوانده‎ام كافي است.

  مسأله2375.  اگر زني، كسي را وكيل كند كه مثلاً ده روزه او را به عقد مردي درآورد و ابتداي ده روز را معين نكند، آن وكيل مي‎تواند هر وقت كه بخواهد او را ده روزه به عقد آن مرد درآورد ولي اگر معلوم باشد كه زن، روز يا ساعت معيني را قصد كرده، بايد صيغه را مطابق قصد او بخواند.

  مسأله2376.  يك نفر مي‎تواند براي خواندن صيغه عقد دائم يا غير دائم از طرف زن و مرد، وكيل شود. و نيز مرد مي‎تواند از طرف زن وكيل شود و او را براي خود به طور دائم يا غيردائم عقد كند. و هم چنين زن مي‎تواند از طرف مرد وكيل شود كه خود را به عقد او درآورد. ولي احتياط مستحب آن است كه عقد را دو نفر بخوانند.
 دستور خواندن عقد دائم

  مسأله2377. اگر صيغة دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگويد:

زَوَّجْتُكَ نَفْسي عَلي الصِّدَاقِ الْمَعْلوُم

خود را زن تو نمودم به مهري كه معين شده،

پس از آن بدون فاصله مرد بگويد:

قَبِلْتُ التَّزْويجَ

قبول كردم ازدواج را

عقد صحيح است و اگر ديگري را وكيل كنند كه از طرف آنان صيغه عقد را بخواند چنان چه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وكيل زن بگويد:

زَوَّجْتُ مُوَكِّلَتي فَاطِمَةَ مُوَكِّلَكَ اَحْمَدَ عَلي الصِّدَاقِ الْمَعْلوُمِ،

پس بدون فاصله وكيل مرد بگويد:

قَبِلْتُ التَّزْويجَ لِمُوَكِّلي اَحْمَدَ عَلي الصِّدَاقِ الْمَعْلوُمِ

صحيح مي‎باشد. و بهتر آن است لفظي كه مرد مي‎گويد با لفظي كه زن مي‎گويد مطابق باشد، مثلاً اگر زن «زَوَّجْتُ» مي‎گويد مرد هم «قَبِلْتُ التَّزْوِيجَ» بگويد.
 دستور خواندن عقد غير دائم

  مسأله2378.  اگر خود زن و مرد بخواهند صيغه عقد غيردائم را بخوانند بعد از آن كه مدت و مهر را معين كردند، چنان چه زن بگويد:

زَوَّجْتُكَ نَفْسي في الْمُدَّةِ الْمَعْلوُمَةِ عَلَي الْمَهْرِ الْمَعْلومِ

بعد بدون فاصله مرد بگويد:«قَبِلْتُ» صحيح است. و اگر ديگري را وكيل كنند و اول، وكيل زن به وكيل مرد بگويد:

مَتَّعْتُ مُوَكِّلَتِي مُوَكِّلَكَ فِي الْمُدَّةِ الْمَعْلوُمَةِ عَلَي الْمَهْرِ الْمَعْلومِ

پس بدون فاصله وكيل مرد بگويد:

قَبِلْتُ لِمُوَكِّلِي هَكَذا

صحيح مي‎باشد.
 شرايط عقد

  مسأله2379.  عقد ازدواج چند شرط دارد:

اول ـ آن كه به عربي صحيح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربي صحيح بخوانند بهتر بلكه احوط آن است كه كسي را كه مي‎تواند به عربي صحيح بخواند وكيل كنند، لكن لازم نيست. و خودشان هم مي‎توانند به غير عربي بخوانند، اما بايد لفظي بگويند كه معني زوجت و قبلت را بفهماند.

دوم ـ مرد و زن يا وكيل آنان كه صيغه را مي‎خوانند، قصد انشاء داشته باشند يعني اگر خود مرد و زن صيغه را مي‎خوانند زن بگفتن «زَوَّجْتُكَ نَفْسِي» قصدش اين باشد كه خود را زن او قرار دهد و مرد بگفتن «قَبِلْتُ التَّزْوِيجَ» زن بودن او را براي خود قبول نمايد، و اگر وكيل مرد و وكيل زن صيغه را مي‎خوانند، به گفتن «زَوَّجْتُ«الخ» وَقَبِلْتُ» قصدشان اين باشد كه مرد و زني كه آنان را وكيل كرده‎اند زن و شوهر شوند.

سوم ـ كسي كه صيغه را مي‎خواند عاقل و بنابر احتياط لازم بالغ باشد چه براي خودش بخواند، يا از طرف ديگري وكيل شده باشد.

چهارم ـ اگر وكيل زن و شوهر يا ولي آنان صيغه را مي‎خوانند، در عقد، زن و شوهر را معين كنند، مثلاً اسم آنان را ببرند يا به آنان اشاره نمايند. پس كسي كه چند دختر دارد، اگر به مردي بگويد:

زَوَّجْتُكَ اِحْدي بَنَاتي

يعني: زن تو نمودم يكي از دخترانم را و او بگويد «قَبِلْتُ» يعني: قبول كردم چون در موقع عقد، دختر را معين نكرده‎اند عقد باطل است.

پنجم ـ زن و مرد به ازدواج راضي باشند، ولي اگر زن ظاهراً با كراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضي است عقد صحيح است.

  مسأله2380.  اگر در عقد يك حرف غلط خوانده شود كه معناي آن را عوض كند عقد باطل است.

  مسأله2381.  كسي كه دستور زبان عربي را نمي‎داند، اگر قرائتش صحيح باشد و معناي هر كلمه از عقد را جداگانه بداند، و از هر لفظي معناي آن را قصد نمايد مي‎تواند عقد بخواند.

  مسأله2382.  اگر زني را براي مردي بدون اجازه آنان عقد كنند، و بعداً زن و مرد بگويند: به آن عقد راضي هستيم، عقد صحيح است.

  مسأله2383.  اگر زن و مرد يا يكي از آن دو را به ازدواج مجبور نمايند، و بعد از خواندن عقد راضي شوند و بگويند: به آن عقد راضي هستيم، اگر عقد با قصد خوانده شده باشد، لازم نيست دوباره بخوانند، اگر چه بهتر است.

  مسأله2384.  پدر و جد پدري مي‎توانند براي فرزند نابالغ، يا ديوانه خود كه به حال ديوانگي بالغ شده است همسر انتخاب كند، و بعد از آن كه آن طفل بالغ شد، يا ديوانه عاقل گرديد، اگر ازدواجي كه براي او كرده‎اند، مفسده‎اي نداشته، نمي‎تواند آن را به هم بزند و اگر مفسده‎اي داشته، مي‎تواند آن را به هم بزند

  مسأله2385.  دختري كه به حد بلوغ رسيده و رشيده است ـ يعني: مصلحت خود را تشخيص مي‎دهد ـ اگر بخواهد شوهر كند، چنان چه باكره باشد، بنابر احتياط بايد از پدر يا جد پدري خود اجازه بگيرد، اجازه مادر و برادر لازم نيست.

  مسأله2386.  اگر پدر و جد پدري غايب باشند، و اجازه گرفتن از آنان ممكن نباشد، و حاجت به تزويج باشد يا دختر باكره نباشد، اجازه پدر و جد لازم نيست.

  مسأله2387.  اگر پدر، يا جد پدري براي پسر نابالغ خود زن بگيرد، پسر بايد بعد از بالغ شدن خرج آن زن را بدهد. و هم چنين پيش از بلوغ با قابليت پسر براي استمتاع از او، و تمكين زوجه، بايد از مال پسر نفقه او داده شود.

  مسأله2388.  اگر پدر يا جد پدري براي پسر نابالغ خود زن بگيرد، چنان چه پسر در موقع عقد مالي داشته، مديون مهر زن است. و اگر در موقع عقد مالي نداشته، پدر يا جد او بايد مهر زن را بدهند.
 عيب‎هايي كه به واسطه آنها مي‎شود عقد را به هم زد

  مسأله2389.  اگر مرد بعد از عقد بفهمد كه زن يكي از اين هفت عيب را دارد مي‎تواند عقد را به هم بزند، به شرط آن كه معلوم شود كه عيب پيش از عقد بوده:

اول ـ ديوانگي.

دوم ـ مرض خوره.

سوم ـ مرض برص «پيسي».

چهارم ـ كوري.

پنجم ـ زمين‎گير بودن.

ششم ـ آن كه افضا شده باشد يعني: راه بول و حيض يا راه حيض و غايط او يكي شده باشد.

هفتم ـ آن كه گوشت، يا استخواني در فرج او باشد كه مانع از نزديكي شود.

  مسأله2390.  اگر زن بعد از عقد بفهمد كه شوهر او ديوانه بوده است، يا بعد از عقد ديوانه شود، يا بفهمد كه آلت مردي ندارد، يا مرضي دارد كه نمي‎تواند وطي و نزديكي نمايد، يا اين دو عيب بعد از عقد و پيش از وطي پيدا شود، يا بفهمد تخم‎هاي او را پيش از عقد كشيده‎اند و امر را بر او مشتبه كرده باشند، مي‎تواند عقد را به هم بزند، ولي در صورتي كه مرد نمي‎تواند نزديكي نمايد زن اگر بخواهد فسخ نمايد، بايد به حاكم شرعي رجوع نمايد تا حاكم شرع تا يك سال بر مرد مهلت دهد چنان چه نتوانست با آن زن يا زني ديگر نزديكي كند، پس از آن مي‎تواند عقد را به هم بزند.

  مسأله2391.  اگر مرد يا زن به واسطه يكي از عيب‎هايي كه در دو مسأله پيش گفته شد عقد را به هم بزند، بايد بدون طلاق از هم جدا شوند.

  مسأله2392.  اگر به واسطه آن كه مرد نمي‎تواند وطي و نزديكي كند، زن عقد را به هم بزند، شوهر بايد نصف مهر را بدهد. ولي اگر به واسطه يكي از عيب‎هاي ديگري كه گفته شد مرد، يا زن عقد را به هم بزند، چنان چه مرد با زن نزديكي نكرده باشد، چيزي بر او نيست. و اگر نزديكي كرده، بايد تمام مهر را بدهد.
 زناني كه ازدواج با آنان حرام است

  مسأله2393.  ازدواج با زن‎هايي كه با انسان محرم هستند مثل مادر و خواهر و دختر و عمه و خاله و دختر برادر و دختر خواهر و مادر زن حرام است.

  مسأله2394.  اگر كسي زني را براي خود عقد نمايد، اگرچه با او نزديكي نكند، مادر و مادر مادر آن زن، و مادر پدر او هر چه بالا روند به آن مرد محرم مي‎شوند.

  مسأله2395.  اگر زني را عقد كند و با او نزديكي نمايد، دختر و نوه دختري و پسري آن زن هر چه پايين روند، چه در وقت عقد باشند يا بعداً به دنيا بيايند به آن مرد محرم مي‎شوند.

  مسأله2396.  اگر با زني كه براي خود عقد كرده نزديكي نكرده باشد، تا وقتي كه آن زن در عقد اوست نمي‎تواند با دختر او ازدواج كند.

  مسأله2397.  عمه و خاله خود شخص و عمه و خاله پدر، و عمه و خاله پدر پدر و عمه و خاله مادر و عمه و خاله مادر مادر، هرچه بالا روند به انسان محرمند.

  مسأله2398.  پدر و جد شوهر، هر چه بالا روند، و پسر و نوه پسري و دختري او هرچه پايين آيند، چه در موقع عقد باشند، يا بعداً به دنيا بيايند، به زن او محرم هستند.

  مسأله2399.  اگر زني را براي خود عقد كند، خواه دائمه باشد، يا غير دائمه تا وقتي كه آن زن در عقد اوست نمي‎تواند با خواهر آن زن ازدواج نمايد.

  مسأله2400.  اگر زن خود را به ترتيبي كه در كتاب طلاق گفته مي‎شود طلاق رجعي دهد، در بين عده نمي‎تواند خواهر او را عقد نمايد. و اگر زني را متعه كرده باشد و مدت او را بخشيده يا تمام شده باشد، در عده او بنابر احتياط لازم نبايد خواهر او را بگيرد، بلكه در عده طلاق بائن هم كه بعداً بيان مي‎شود، احتياط مستحب آن است كه از ازدواج با خواهر او خودداري نمايد.

  مسأله2401.  انسان نمي‎تواند بدون اجازه زن خود با خواهر زاده و برادرزاده او ازدواج كند، ولي اگر بدون اجازه زنش آنان را عقد نمايد، و بعداً زن بگويد به آن عقد راضي هستم، اشكال ندارد. لكن احتياط مستحب مؤكد آن است كه دوباره او را عقد نمايد.

  مسأله2402.  اگر زن بفهمد شوهرش برادرزاده يا خواهرزاده او را عقد كرده و حرفي نزند، چنان چه بعداً رضايت ندهد عقد آنان باطل است.

  مسأله2403.  اگر انسان پيش از آن كه دختر خاله خود را بگيرد با مادر او زنا كند، ديگر نمي‎تواند با او ازدواج نمايد. و بنابر احتياط واجب دختر عمه نيز همين حكم را دارد.

  مسأله2404.  اگر با دختر عمه يا دختر خاله خود ازدواج نمايد، و پيش از آن كه با آنان نزديكي كند با مادرشان زنا نمايد، احتياط واجب آن است كه از ايشان جدا شود.

  مسأله2405.  اگر با زني غير از عمه و خاله خود زنا كند، احتياط واجب آن است كه با دختر او ازدواج نكند، ولي اگر زني را عقد نمايد و با او نزديكي كند، و بعد با مادر او زنا كند آن زن بر او حرام نمي‎شود، و اما اگر بعد از عقد و پيش از آن كه با او نزديكي كند، با مادر او زنا نمايد، احتياط واجب آن است كه آن زن را طلاق دهد و ديگر هم او را نگيرد.

  مسأله2406.  زن مسلمان نمي‎تواند به عقد كافر در آيد، مرد مسلمان هم نمي‎تواند با زن كافره غير اهل كتاب ازدواج نمايد، ولي متعه كردن زن اهل كتاب مانند يهود و نصاري مانعي ندارد، بلكه جواز ازدواج آنان به طور دائم نيز خالي از قوت نيست، ولي در صورت تمكن از ازدواج با مسلمه كراهت شديده دارد، بلكه در اين صورت احتياط ترك نشود.

  مسأله2407.  اگر با زني كه در عده طلاق رجعي است، زنا كند آن زن بر او بنابر احتياط واجب حرام مي‎شود. و اگر با زني كه در عده متعه، يا طلاق باين، يا عده وفات است زنا كند، بعداً مي‎تواند او را عقد نمايد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه با او ازدواج نكند. و معناي طلاق رجعي و طلاق باين و عده متعه و عده وفات در احكام طلاق گفته خواهد شد.

  مسأله2408.  اگر با زن بي‎شوهري كه در عده نيست زنا كند، بعداً مي‎تواند آن زن را براي خود عقد نمايد. ولي احتياط مستحب آن است كه صبر كند تا آن زن حيض ببيند بعد او را عقد نمايد. و هم چنين است اگر ديگري بخواهد آن زن را عقد كند.

  مسأله2409.  اگر زني را كه در عده ديگري است براي خود عقد كند، چنان چه مرد و زن، يا يكي از آنان بدانند كه عده زن تمام نشده، و بدانند عقد كردن زن در عده حرام است، آن زن بر او حرام مي‎شود، اگر چه مرد بعد از عقد با آن زن نزديكي نكرده باشد.

  مسأله2410.  اگر زني را براي خود عقد كند، و بعد معلوم شود كه در عده بوده، در صورتي كه با او نزديكي كرده باشد، آن زن بر او حرام مي‎شود، اگر چه هيچ كدام نمي‎دانسته‎اند كه زن در عده است، و نمي‎دانسته‎اند عقد كردن زن در عده حرام است.

  مسأله2411.  اگر انسان بداند زني شوهر دارد و با او ازدواج كند، چه با او نزديكي كرده باشد يا نه، واجب است فوراً از او جدا شود، و بعداً هم او را براي خود عقد نكند. و چنان چه نداند كه شوهر دارد و با او ازدواج كند، پس اگر دخول واقع شود آن زن بر او حرام ابدي مي‎شود، و اگر پيش از دخول متوجه شد، واجب است از او جدا شود، ولي بعداً مي‎تواند او را براي خود عقد كند.

  مسأله2412.  زن شوهردار اگر زنا بدهد بر شوهر خود حرام نمي‎شود، و چنان چه توبه نكند و بر عمل خود باقي باشد، اگر مشهور به زانيه بودن شود، احتياط لازم آن است كه شوهر، او را طلاق دهد، و تا توبه نكند او را نگيرد، ولي بايد مهرش را بدهد.

  مسأله2413.  زني را كه طلاق داده‎اند و زني كه متعه بوده و شوهرش مدت او را بخشيده، يا مدتش تمام شده، چنان چه بعد از مدتي شوهر كند و بعد شك كند كه موقع عقد شوهر دوم، عده شوهر اول تمام بوده، يا از راه غفلت يا معصيت در عده، شوهر كرده، بايد به شك خود اعتنا نكند.

  مسأله2414.  مادر و خواهر و دختر پسري كه لواط داده، بر لواط كننده در صورتي كه بالغ بوده حرام است، ولي اگر گمان كند كه دخول شده، يا شك كند كه دخول شده يا نه، بر او حرام نمي‎شود.

  مسأله2415.  اگر با مادر يا خواهر يا دختر كسي ازدواج نمايد، و بعد از ازدواج و دخول به زوجه، با آن كس لواط كند، آنان بر او حرام نمي‎شوند. و اگر بعد از عقد و پيش از دخول لواط كند، بنابر احتياط واجب آن زن بر او حرام مي‎شود.

  مسأله2416.  اگر كسي در حال احرام كه يكي از كارهاي حج است، با زني ازدواج نمايد، عقد او باطل است. و چنان چه مي‎دانسته كه زن گرفتن بر او حرام است، ديگر نمي‎تواند آن زن را براي خود عقد كند.

  مسأله2417.  اگر زني كه در حال احرام است با مردي كه در حال احرام نيست ازدواج كند، عقد او باطل است. و اگر زن مي‎دانسته كه ازدواج كردن در حال احرام حرام است، بايد بعداً با آن مرد ازدواج نكند.

  مسأله2418.  اگر مرد طواف نساء را كه يكي از كارهاي حج است به جا نياورد، زنش كه به واسطه احرام بر او حرام شده بود، حلال نمي‎شود. و نيز اگر زن طواف نساء نكند، شوهرش كه به واسطه احرام بر او حرام شده بود، حلال نمي‎شود. ولي اگر بعداً طواف نساء را انجام دهند به يكديگر حلال مي‎شوند.

  مسأله2419.  اگر كسي دختر نابالغي را براي خود عقد كند، نبايد پيش از آن كه نه سال دختر تمام شود، با او نزديكي و دخول كرد، و اگر پيش از آن كه نه سالش تمام شود با او نزديكي كرد، ظاهر اين است كه موجب حرمت نزديكي با او بعد از نه سال نمي‎شود، اگر چه احتياط اين است كه تا آخر عمر خصوصاً اگر افضا نموده باشد، از دخول به او با رضايت او خودداري نمايد و الا او را طلاق دهد.

  مسأله2420.  زني كه شوهرش او را سه مرتبه طلاق داده بر شوهرش حرام مي‎شود، ولي اگر با شرايطي كه در كتاب طلاق گفته مي‎شود با مرد ديگري ازدواج كند، بعد از مرگ يا طلاق شوهر دوم و گذشتن مقدار عده او، شوهر اول مي‎تواند دوباره او را براي خود عقد نمايد.
 احكام عقد دائم

  مسأله2421.  زني كه عقد دائم شده نبايد بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود، و بايد خود را براي هر لذتي كه او مي‎خواهد تسليم نمايد، و بدون عذر شرعي از نزديكي كردن او جلوگيري نكند، و اگر در اينها از شوهر اطاعت كند، تهيه غذا و لباس و منزل او بر شوهر واجب است، و اگر تهيه نكند چه توانايي داشته باشد، يا نداشته باشد مديون زن است.

  مسأله2422.  اگر زن در كارهايي كه در مسأله پيش گفته شد اطاعت شوهر را نكند، گناهكار است و حق غذا و لباس و منزل و هم‎خوابي ندارد، ولي مهر او از بين نمي‎رود.

  مسأله2423.  مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور كند.

  مسأله2424.  مخارج سفر زن اگر بيشتر از مخارج وطن باشد با شوهر نيست، ولي اگر شوهر مايل باشد كه زن را سفر ببرد، بايد خرج سفر او را بدهد.

  مسأله2425.  زني كه از شوهر اطاعت مي‎كند و شوهر خرج او را نمي‎دهد، اگر ممكن است مي‎تواند خرج خود را بدون اجازه از مال او بردارد، و اگر ممكن نيست، چنان چه ناچار باشد كه معاش خود را تهيه كند، اگر نمي‎تواند با اطاعت شوهر تهيه معاش كند، در موقعي كه مشغول تهيه معاش است، اطاعت از شوهر بر او واجب نيست. ولي احتياط آن است كه از حاكم شرعي هم اذن بگيرد.

  مسأله2426.  اگر مرد بيش از يك زن دائمي داشته باشد و نزد يكي از آنها يك شب بماند، بايد نزد ديگران نيز هر چهار شب يك شب بماند، بلكه اگر يك زن داشته باشد نيز بنابر احتياط.

  مسأله2427.  شوهر نمي‎تواند بيش از چهار ماه نزديكي با عيال جوان خود را ترك كند، بلكه بنابر احتياط بيش از اين مدت نزديكي با عيال پير خود را نيز ترك نكند.

  مسأله2428.  اگر در عقد دائم، مهر را معين نكنند، عقد صحيح است. و چنان چه مرد با زن نزديكي كند، بايد مهر او را مطابق مهر زناني كه مثل او هستند بدهد.

  مسأله2429.  اگر موقع خواندن عقد دائم براي دادن مهر مدتي معين نكرده باشند، زن مي‎تواند پيش از گرفتن مهر از نزديكي كردن شوهر جلوگيري كند، چه شوهر توانايي دادن مهر را داشته باشد. چه نداشته باشد. ولي اگر پيش از گرفتن مهر به نزديكي راضي شود، و شوهر با او نزديكي كند، ديگر نمي‎تواند بدون عذر شرعي از نزديكي شوهر جلوگيري نمايد.
 متعه يا عقد غير دائم

  مسأله2430.  متعه كردن زن اگر چه براي لذت بردن هم نباشد صحيح است.

  مسأله2431.  واجب است كه شوهر بيش از چهار ماه نزديكي با متعه خود را اگر جوان باشد ترك نكند. و بنابر احتياط بيش از اين مدت، نزديكي با متعه پير خود را نيز ترك نكند.

  مسأله2432.  زني كه متعه مي‎شود، اگر در عقد شرط كند كه شوهر با او نزديكي نكند، عقد و شرط او صحيح است، و شوهر فقط مي‎تواند لذت‎هاي ديگر از او ببرد، ولي اگر بعداً به نزديكي راضي شود، شوهر مي‎تواند با او نزديكي نمايد.

  مسأله2433.  زني كه متعه شده، اگر چه آبستن شود حق خرجي ندارد.

  مسأله2434.  زني كه متعه شده، حق هم‎خوابي ندارد، و از شوهر ارث نمي‎برد، و شوهر هم از او ارث نمي‎برد.

  مسأله2435.  زني كه متعه شده اگر نداند كه حق خرجي و هم‎خوابي ندارد عقد او صحيح است، و براي آن كه نمي‎دانسته، حقي به شوهر پيدا نمي‎كند.

  مسأله2436.  زني كه متعه شده مي‎تواند بدون اجازه شوهر از خانه بيرون برود. ولي اگر به واسطه بيرون رفتن، حق شوهر از بين مي‎رود، بيرون رفتن او حرام است.

  مسأله2437.  اگر زني مردي را وكيل كند، كه به مدت و مبلغ معين او را براي خود متعه نمايد، چنان چه مرد او را به عقد دائم خود در آورد، يا به غير از مدت يا مبلغي كه معين شده او را متعه كند، وقتي كه آن زن فهميد، اگر بگويد راضي هستم عقد صحيح وگرنه باطل است.

  مسأله2438.  اگر پدر يا جد پدري براي محرم شدن، يك ساعت يا دو ساعت زني را به عقد پسر نابالغ خود درآورد كافي است. و نيز مي‎تواند دختر نابالغ خود را براي محرم شدن، به عقد كسي در آورد، ولي بايد آن عقد براي دختر مفسده نداشته باشد.

  مسأله2439.  اگر پدر يا جد پدري، طفل خود را كه در محل ديگري است و نمي‎داند زنده است يا مرده، براي محرم شدن به عقد كسي در آورد، بر حسب ظاهر محرم بودن حاصل مي‎شود، و چنان چه بعداً معلوم شود كه در موقع عقد، آن دختر زنده نبوده، عقد باطل است، و كساني كه به واسطه عقد ظاهراً محرم شده بودند نامحرمند.

  مسأله2440.  اگر مرد مدت متعه زن را ببخشد، چنان چه با او نزديكي كرده، بايد تمام چيزي را كه قرار گذاشته به او بدهد و اگر نزديكي نكرده، بايد نصف آن را بدهد.

  مسأله2441.  مرد مي‎تواند زني را كه متعه او بوده و هنوز عده‎اش تمام نشده، به عقد دائم خود در آورد.
 احكام نگاه كردن

  مسأله2442.  نگاه كردن به بدن زن نامحرم و دختري كه نه سالش تمام نشده، ولي خوب و بد را مي‎فهمد، و نگاه كردن به او عادتاً امكان تهييج و تحريك شهوت دارد، و هم چنين نگاه كردن به موي آنان چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است. و نگاه كردن به صورت و دست آنان اگر به قصد لذت باشد حرام است، و بدون قصد لذت هم بنابر احتياط ترك لازم است. و نيز نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم حرام مي‎باشد.

  مسأله2443.  اگر انسان بدون قصد لذت به صورت و دست زنان كفار و جاهايي از بدنشان در صورتي كه نترسد كه به حرام بيفتد، اشكال ندارد.

  مسأله2444.  زن بايد بدن و موي خود را از مرد نامحرم بپوشاند، بلكه احتياط واجب آن است كه از پسري هم كه بالغ نشده، ولي خوب و بد را مي‎فهمد و از نگاه كردن تحريك و تهييج شهوت او عادتاً ممكن باشد، بدن و موي خود را بپوشاند.

  مسأله2445.  نگاه كردن به عورت ديگري حتي به عورت بچه مميزي كه خوب و بد را مي‎فهمد حرام است، اگر چه از پشت شيشه يا در آينه يا آب صاف و مانند اينها باشد. ولي زن و شوهر مي‎توانند به تمام بدن يكديگر نگاه كنند.

  مسأله2446.  مرد و زني كه با يكديگر محرمند، اگر قصد لذت نداشته باشند مي‎توانند غير از عورت به تمام بدن يكديگر نگاه كنند. اگر چه احتياط اين است كه به ما بين ناف و زانوها نگاه نكنند.

  مسأله2447.  مرد نبايد باقصد لذت به بدن مرد ديگر نگاه كند، و نگاه كردن زن هم به بدن زن ديگر با قصد لذت حرام است.

  مسأله2448.  مرد نبايد عكس زن نا محرم را بيندازد، و اگر زن نا محرمي را بشناسد، نبايد به عكس او خصوصاً در مواردي كه معرض هتك و فساد باشد نگاه كند.

  مسأله2449.  اگر در حال نا چاري زن بخواهد زن ديگر، يا مردي غير از شوهر خود را تنقيه كند، يا عورت او را آب بكشد، بايد چيزي در دست كند كه دست او به عورت آن مرد يا زن نرسد، و هم چنين است اگر مرد بخواهد در حال ناچاري مرد ديگر، يا زني غير زن خود را تنقيه كند، يا عورت او را آب بكشد.

  مسأله2450.  اگر مرد براي معالجه زن نا محرم ناچار باشد كه او را نگاه كند، و دست به بدن او بزند اشكال ندارد. ولي اگر با نگاه كردن بتواند معالجه كند، نبايد دست به بدن او بزند، و اگر بادست زدن بتواند معالجه كند نبايد او را نگاه كند.

  مسأله2451.  اگر انسان براي معالجه كسي ناچار شود كه به عورت او نگاه كند، اشكال ندارد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







  • دانلود فیلم